مقدمه
محیط یک سازمان را میتوان مجموعهای از افـراد،گـروهها و نـیروهای درونی و بیرونی مؤثر بر سازمان،تعریف کرد. در دنیای امروز،بسیاری از سازمانها بهدلیل کمتوجهی به مـحیط و نداشتن برنامهء شناسایی و مدیریت بر آن،دچار شوک و بحران میشوند.بروز شوک و بحران مـیتواند فعالیتهای جاری یک سـازمان را مـختل کرده و منافع و اعتبار آن را بهخطر اندازد. ازاینرو،مدیریت بحران بهعنوان ابزاری در جهت حفظ منافع و اعتبار سازمانها در رشتهء مدیریت مطرح شده است.هر سازمان کوچک یا بزرگ،دولتی یا خصوصی،از ریسک بحران گـریزان است.بنابراین سازمانهای امروزی،پیش از مواجهه با بحران،باید زمان و منابعی را برای برنامههای مدیریت بحران اختصاص دهند.
اندیشه بشری در زمینه مدیریت بحران معطوف پیشگیری،آمادگی و مقابله با بحران در زمینههای بحران های سازمانی و بـحرانهای طبیعی شده است.در عین حال که مطالعات و تحقیقات چشمگیری در دهههای اخیر در زمینه مـدیریت بحران صورت گرفته اسـت ولی بـحران بین نهادی مغفول مانده است.این مقاله درصدد است به تبیین نوعی از بحران بپردازد که یک نهاد به صورت برونزا گرفتار آن میشود و موج اثر بحران نهادهای دیگر،آن نهاد را مبتلا به بـحران میکند.ایجاد مکانیزمهایی برای برقراری تعادل پویا بین نهادها نیازمند مداخله مدیریت بویژه مدیریت دولتی است که در سطح سیاستگذاری مسؤولیت پیشبینی و پیشگیری با چنین بحران ناملموس و مزمنی را به عهده دارد؛چرا کـه آمـادگی برای مقابله با چنین بحران (پس از وقوع)به خودی خود هزینه اجتماعی در پی دارد و اینکه نمیتوان برقراری تعادلی را از مکانیزم دست نامرئی طلبید.
مدرنیزاسیون،روند دموکراتیزه شدن جوامع را تسریع بخشیده است.جامعه ما نیز همچون جوامع دیگر از دموکراتیزه شدن تحت فشارهای نهادی رنج میبرد و خود را بـا رونـد دموکراسی همرنگ و همشکل میسازد.یکی از جنبههای دموکراسی حضور گسترده زنان در عرصههای اجتماعی(اقتصاد،فرهنگ و سیاست)بوده است و این نویدبخش گسترش دموکراسی و آزادی مدیران است.در این بین حضور زنان در آموزش عـالی در سـالهای اخـیر بسیار چشمگیر بوده است.طـبق آمـارهای سـازمان سنجش آموزش کشور قریب به دو سوم ورودی دانشگاهها را در چند سال اخیر داوطلبان دختر به خودشان اختصاص دادهاند و انتظار میرود این روند در چـند سـال آیـنده نیز ادامه یابد.بعضی از مسئولان امر و دولتمردان کـه وقـوع این پدیده دموکراتیک را پیامد هدفمند فعالیتهای خود میدانند،آن را به عنوان یک پدیده کارکردی و نویدبخش جشن میگیرند.این سـئوال مـطرح مـیشود که آیا این تحول در آموزش عالی میتواند برای نهادهای دیـگر بحرانزا باشد؟اگر احتمال بحران از این پیامد دموکراتیک وجود داشته باشد