چکیده: مدیریت کیفیت جامع از سیستمهایی است که از طریق آن سازمانها توان کنترل، اداره و نظارت بر فرآیندهای تولید، ارائه و فروش محصولات و خدمات را دارا خواهند شد، یادگیری درون سازمانی فرایندی است که پایه گذار دانش موجود در شرکت بوده و هنجارهای فرهنگ سازمانی و راه کارهای موثر در آن را فراهم می کند که براساس مهارت های انسانی شکل می گیرند. نوآوری ایده ای است که تولید محصولات و انجام فرایندها را به شیوه ای جدید امکان پذیر می کند.پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه مدیریت کیفیت جامع، یادگیری سازمانی و عملکرد نوآوری در کارکنان سازمان نظام مهندسی استان گیلان انجام شد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان سازمان نظام مهندسی استان گیلان در سال 1392 می باشد که تعداد آن ها 150 است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به حجم 108 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هانگ و همکاران ( 2010 ) استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد:- بین مدیریت کیفیت جامع، یادگیری سازمانی و عملکرد نوآوری رابطه معنی دار وجود دارد و مؤلفه مدیریت کیفیت جامع توانسته است 15 درصد واریانس متغیر ملاک (نوآوری) را تبیین کند. مؤلفه یادگیری سازمانی توانسته است 40 درصد واریانس متغیر ملاک (نوآوری) را تبیین کند. مدیریت کیفیت جامع توانسته است 14 درصد واریانس متغیر ملاک (یادگیری سازمانی) را تبیین کند.براساس نتایج پژوهش به نظر می رسد که مدیریت کیفیت جامع و یادگیری سازمانی می توانند نقش موثری در پیش بینی نوآوری کارکنان به شمار آید. کلید واژه: مدیریت کیفیت جامع، یادگیری سازمانی، عملکرد نوآوری
رابطه گرا( بستگی دارد.
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و باورهای انگیزشی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ی متوسطه دبیرستان های ناحیه2 شهر بندرعباس می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان سوم دبیرستان های ناحیه2 شهر بندرعباس در سال تحصیلی 92-91 که تعدادشان 1106 نفر( 779 دختر و 327 پسر) می باشد (43/70 درصد را دختران و 56/29 درصد را پسران) تشکیل می دهند. حجم نمونه مورد پژوهش تعداد 300 نفر دانش آموز (150 پسر و 150 دختر) می باشد که از مجموع 150 دانش آموز دختر، 50 نفر در رشته ریاضی فیزیک،50 نفر در رشته تجربی، و 50 نفر در رشته علوم انسانی و از مجموع 150 دانش آموز پسر،58 نفر در رشته ریاضی فیزیک،58 نفر در رشته تجربی و 34 نفر در رشته علوم انسانی مشغول به تحصیل می باشند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای براساس جدول مورگان انتخاب شده اند. این بررسی به روش توصیفی از نوع همبستگی صورت گرفته است. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه راهبردهای انگیزشی در یادگیری (MSLQ) پینتریج و دی گروت و پیشرفت تحصیلی از طریق معدل کتبی (نهایی سوم) تراز شده، انجام شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با ضریب تعیین 0.06P= با توجه به مقدار 0.001p= و باورهای انگیزشی با ضریب تعیین 0.02p= با توجه به مقدار 0.003p= اثر معناداری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را دارد.